یکى از مهمترین عناصرى که در سبکشناسى شعر مطرح است، ساختار زبانى شعر است؛ ویژگىهایى که بر مبناى ساختار آوایى، واژگانى و نحوى زبان استوار است. در مقاله حاضر، کوشش شده است که به سبکشناسى ساختارى منظومه "خسرو و شیرین" نظامى، که یکى از مهم ترین آثار ادب غنایى فارسى است، بپردازیم. بنابراین، محوراصلى بحث در تحلیل این منظومه، آن است که بدانیم نظامى در ساختار زبانى شعر خود از چه تمهیداتى بهره برده تا بتوان کلام او را بر اساس اصول ساختارگرایان مورد تحلیل ساختارى (فرمالیستى) قرار داد یا به تعبیر دیگر چطور توانسته از زبان عادى فاصله گرفته و زبان شعرى را بیافریند. و براى خلق شعر غنایى در منظومه "خسرو و شیرین" فرایند برجستهسازى و آشنایىزدایى در شعر وى چگونه نمود پیدا مىکند.