هفتپیکر نظامى از جمله داستانهاى شگفتانگیز و پُرماجرا است. موضوع آن سرگذشت زندگى بهرام گور، از زمان تولّد تا پادشاهى و مرگ اوست.
در مقاله حاضر، ابتدا قصّه چهارم منظومه هفتپیکر (قصّه گنبد سرخ) و سازههاى قصّهاى آن براساس الگوى ولادیمیر پراپ مانند وضعیت آغازین قهرمان، شرارت و فریبکارى مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته آنگاه، از نظر فرم و عناصر داستانى شامل پىرنگ، زاویه دید، صحنهپردازى، زمان و مکان بررسى خواهد شد.
نگارندگان برآنند که ضمن نمایاندن ساختار قصّهاى از طریق تجزیه آن به اجزاى کوچکتر، تفکیک قهرمانان، کارکردها و کنشها، شخصیّتها، سیّالى و تحرک داستان، نشان دهند که داستان گنبد سرخ از پرتحرکترین و نمایشىترین داستانهاى این مجموعه است و با حدود پانزده درصد تجمع کنشها در رده دوم داستانهاى هفتپیکر قرار مىگیرد. این داستان تا حدود زیادى ویژگىهاى قصّههاى عامیانه را دارا است.