یکى از مشکلات متون نظم و نثر ادب فارسى صفتهاى نسبى و علائم آن است که غالب مطالعهکنندگان و مدرّسان متون فارسى تصوّر مىکنند که آنها را مىدانند و بر آنها تسلّط دارند، غافل از اینکه پسوندهاى صفت نسبىساز متعدّد و راه و رسم ساختن صفت و اسم و قید در آنها مختلف و سرگردانکننده است.
در این مقاله قدمهاى اولیّه در شناخت این قسمت از دستور زبان فارسى برداشته شده و بخشى از این پسوندها بهنظر خوانندگان رسیده است و شرح مختصرى از تأثیرات آنها به میان آمده است و در نتیجه بخشى از صفتهاى نسبى در حدّ تذکّر به قلم آمده و این موضوع مورد نقد و بررسى قرار گرفته است.